گفت: نامیرایی مردان حق

بعد مردن‌ها، تولدها بحق

 

نی چو مردم گیربند عقل دلق

دائما جان اسپرند، عینا چو خلق!

 

غرقه در موسیقی و انوار حق

بی خود از خود ساقی و ابزار حق

 

تک به تک از خالقان جمله نهان

در تعهّد، رازدار و سخت‌جان

 

کو به کو رفتند و چون دریا شدند

عشق‌افشان خادم رویا شدند

 

در درون انجام فرمانهای دوست

در برون هم امر و اجراهای اوست

 

از سنن، آداب و هر عن کنده‌اند

هر چه خلق عاشق، به دور افکنده‌اند

 

نازنین! گر طالب عشق حقی

تَرک! قالبهای گلنوش و تقی

 

هر چه آئین‌ها قوی‌تر، خرتری!

وانه این اسباب، ورنه آخری!

 

تا به کی در آی و شد در این جهان؟

پر بزن! پرواز! نه؟! باشد! بمان!

 

هر چه این شیرین‌بیان فریاد کرد

نی برای خلق، ماه‌اش شاد کرد

 

مُشک طنّازی برای ما نمود

آتشش افزود در کشف و شهود

مثنوی6

موسیقی کلاسیک An Artist's Life
بشنویم در: آپارات  -  تلگرام


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فلاشینگ کار-گروه صنعتی دنیز گستر روياي کودکانه جراحی بینی (Rhinoplasty) فیلم و سریال ایرانی به صورت قانونی با کیفیت عالی آموزش زبان Michael به رنگ نیلی حمید سکوریتی