مرد رهی خواهدش عاشق و دردی‌نشان

راه به جمع‌اش برند جمله‌ی دردی‌کشان

 

گفت و بخندید که حال برو یاب‌شان

گفتمش ای مه بگم راه بود خون‌فشان

 

گفت بگو لیک حرف درک بباید نهان

تجربه‌هایی عظیم در پس هر کهکشان

 

زندگی و زندگی عمر پس از عمر رفت

حال به یاد آورد مرد ره‌اش جان‌فشان

 

باز شبی ماه ما نکته‌ای از صبر گفت

مشک به رقص آمد و رفت برِ سرخوشان

 

غزل22
 

موسیقی میکس اوریجینال Teho - Arif

بشنویم در: آپارات  -  تلگرام


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Heather «سبزه زارِ مَحبتِ گل و بلبل» خرید کفش اسپرت پسرانه جدید آشپزباشی خاطرات من Lorems پامرانین بوفیس صدرابلاگ شهدای میگون