خامُش شد و جان بُرد سرانجام

خدمت به تمامی همه انجام

 

حالی نفسی و گل‌عذاری

خدمتی دیگر، زود، از آن جام

 

مه گفت: چه مدّتی نباشی؟

داند همه چیز و اینکه اینجام

 

چندی به سکوت بینمان رفت

تا گفت: بیا به آن ور بام

 

بی خود شدم و ز جان پریدم

خاموش، میان‌جان و بهنگام

 

در حلقه سواران و سپاهی

دیدم همه آماده و همگام

 

ناگه به خود آمدم بدیدم

مُشک‌ام به میان و خوب‌فرجام

غزل26

 

موسیقی kalandra – Brave New World

ببینیم و بشنویم در: آپارات  -  تلگرام


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بنولوژی تجهیزات استخر ماساژ درمانی Writnig ویژگی های عینک ها آرشیو خبری و تصویری هنرمندان سینما وتلویزوین Emam Mahdi Lisa آموزش ایلوستریتور و تصویرسازی خدا با منه